...Touch My Feel...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:خودکشی,داستان عاشقانه,عشق,غم,خون, توسط SaNi |

 

دوست دارم که...
یه اتاقی باشه گرمه گرم، روشنه روشن، تو باشی، منم باشم.  کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید! تو منو بغلم کنی که نترسم، که سردم نشه، که دیگه نلرزم، اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار، پاهاتم دراز کردی، منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم! با پاهات محکم منو گرفتی، دو تا دستتم دورم حلقه کردی! بهت می‌گم چشماتو می‌بندی؟ میگی آره! بعد چشماتو می‌بندی، بهت می‌گم برام قصه می‌گی تو گوشم؟ می‌گی آره! بعد شروع می‌کنی آروم آروم تو گوشم قصه گفتن، یه عالمه قصه طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمی‌شن، می‌دونی؟ می‌خوام رگ بزنم، رگ خودم رو! مچ دست چپم رو. یه حرکت سریع، یه ضربه عمیق،   بلدی که؟! ولی تو که نمی‌دونی می‌خوام رگم و بزنم!  تو چشماتو بستی! نمی‌دونی من تیغ رو از جیبم در میارم، نمی‌بینی که سریع می برم، نمی‌بینی خون فواره می‌زنه ... رو سنگای سفید ... نمی‌بینی که دستم می‌سوزه و لبم رو گاز می‌گیرم که نگم آااخ که چشماتو باز نکنی و منو نبینی...! تو داری قصه می‌گی...   من شلوارک پامه... دستم و می‌ذارم رو زانوم ... خون میاد از دستم می‌ریزه رو زانوم و از زانوم می‌ریزه رو سنگا. قشنگه مسیر حرکتش!

قشنگه رنگ قرمزش، حیف که چشمات بسته است و نمی‌تونی ببینی. تو بغلم کردی، می‌بینی که سرد شدم! محکم تر بغلم می‌کنی که گرم بشم! می‌بینی نامنظم نفس می‌کشم، تو دلت میگی آخی دوباره نفسش گرفت! می‌بینی هر چی محکمتر بغلم می‌کنی سردتر میشم...  می‌بینی دیگه نفس نمی‌کشم...  چشمات و باز می‌کنی می‌بینی من مردم.....         می‌دونی؟
من می‌ترسیدم خودمو بکشم! از سرد شدن... از تنهایی مردن... از خون دیدن... وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم ... مردن خوب بود، آرومِ آروم ... گریه نکن دیگه!... من که دیگه نیستم چشماتو بوس کنم بگم دلم می‌گیره‌ها ! بعدش تو همون جوری وسط گریه‌هات بخندی... گریه نکن دیگه خب؟ دلم می‌شکنه... دلِ روح نازکه... نشکنش خب...؟!

پی نوشت: دیدی چقدر راحت بود؟!



نظرات شما عزیزان:

arshia
ساعت15:29---13 ارديبهشت 1390
dobareh salam nazar man residپاسخ:yeah

arshia
ساعت15:08---13 ارديبهشت 1390
man arshiam khob shod address weblogeto gozashti to cloob !!!!! matn bi naziri bood midonam mard nabayad gerye kone valy khodaeish geryam gereftپاسخ:واقعاااااااااااااا؟ اخییییییییییی...ولی چه فایده که توی واقعیت همچین عشقی وجود نداره

بارما
ساعت17:01---12 ارديبهشت 1390
زیبا بود ... مطلب تاثیر گذاری نوشتیپاسخ:ممنون...

صادق
ساعت9:57---12 ارديبهشت 1390
مرسی خبرم کردی!!!



خیلی خیلی خیلی متن قشنگی بود!!!!



فوق العاده بود!!!



نمیتونم توصیفش کنم!!!!!!!!



امیدوارم بهتر از اینم بشه!!!پاسخ:ممنونم.بله با نظرات شما بهتر از اینم میشه


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به وبلاگ لمس حس من مي باشد.